گروه هنری اتاق سفید

رد پای مهربانی

رک بگویم، از همه رنجیده ام
از غریب و آشنا ترسیده ام
با مرام و معرفت بیگانه اند
من به هر سازی که شد رقصیده ام
در زمستانِ سکوتم بارها
با نگاه سردتان لرزیده ام
رد پای مهربانی نیست، نیست
من تمام کوچه را گردیده ام
سالها از بس که خوش بین بوده ام
هر کلاغی را کبوتر دیده ام
وزن احساس شما را بارها
با ترازوی خودم سنجیده ام
بی خیال سردی آغوشها
من به آغوش خودم چسبیده ام
من شما را بارها و بارها
لا به لای هر دعا بخشیده ام

– فریدون مشیری –

جهت دسترسی به آثار ما در پلتفرم‌های دیگر یا شبکه‌های مجازی از جمله تلگرام، اینستاگرام و ...